دیدن فیلم های روز دنیا

بچه های دریا

مردم عمدتاً به عنوان اشیا در انیمیشن فانتزی ژاپنی و فیلم کودکان «کودکان دریا»، آخرین نمایش حداکثری انیماتورهای استودیو 4C، قابل ارتباط هستند. این بیشتر به این دلیل است که دنیای فیلم قرار است ترس‌های نوجوانی قهرمان‌های فیلم را منعکس کند و همچنین نوعی نگرانی جهانی‌تر را منعکس کند، ترکیبی ناخوشایند که ممکن است در کمیک منبع دایسوکه ایگاراشی کار کند، اما در کنیچی کارگردان‌های همکار به خوبی ترجمه نمی‌شود. اقتباس کونیشی و آیومو واتانابه. در فیلم، قهرمان دوران راهنمایی روکا (مانا آشیدا) زمانی که او و دوستان آزاده، اما گریزانش، اومی و سورا (هیرو ایشیباشی و سیشو اوراگامی) به‌جای اینکه کانون اصلی آن باشند، به‌عنوان کانون معرفی می‌شوند، باورپذیرتر است.

تمرکز داستان های خودشان احساسات در «بچه‌های دریا» زیاد است، همانطور که می‌توان انتظار داشت با توجه به نگرانی کلی آن از آهنگی مرموز که مهاجرت جهانی کوسه‌ها و نهنگ‌ها را آغاز می‌کند. متأسفانه، کونیشی و واتانابه با موفقیت نمی توانند شکاف بین احساسات روکا - عمدتاً بیگانگی با پدر و مادرش - و رویدادهای کیهانی را که اومی و سورا به نحوی بیش از هر کس دیگری در فیلم از آنها استفاده می کنند، پر کنند. در نتیجه، «بچه‌های دریا» یک انیمیشن فانتزی دیگر است که بر اساس افسانه‌های هک‌شده، مانند شهدای جن‌مانند، دست‌های هدایت‌گر سرنوشت، و نوستالژی مبهم برای گذشته‌ای پیش‌تکنولوژیک است. روکا فیلم را به عنوان یک لوح خالی شروع می کند و به معنای واقعی کلمه تمام کهکشان ها را در بر می گیرد، سرنوشتی که به نظر می رسد حتی روکا هم آن را باور نمی کند: «من آن را می بینم. آیا من جهان هستی هستم؟» من هم دیدمش ولی هیچوقت واقعا باورش نکردم.

روکا در ابتدای فیلم «بچه‌های دریا»، زمانی که نمی‌داند تعطیلات تابستانی خود را چگونه بگذراند، بسیار قابل تشخیص است. اما حتی در آن زمان نیز تشخیص آنچه در ذهن روکا می گذرد، فراتر از ناامیدی کلی او از تنها بودن، و همچنین خاطره ای رویایی از یک نهنگ (یا یک روح؟) که در دوران کودکی او در آکواریوم انوکورا دیده بود، دشوار است. با این حال، روکا در آکواریوم سرگردان است، ابتدا برای دیدن پدرش ماسااکی (گورو ایناگاکی)، و به زودی برای تعقیب اومی، یک بچه زاده شبیه تارزان که توسط دوگونگ ها همراه با سورا، همراه همیشگی او بزرگ شده بود. این سه پیش از نوجوانی با هم پیوند می خورند، اگرچه سورا با به رخ کشیدن آشنایی خود با اومی بلافاصله تنش ایجاد می کند. و در نهایت آن‌ها به پدر روکا می‌پیوندند تا سیگنال مرموزی را بررسی کنند که تمام حیات دریایی اطراف، از جمله نهنگ‌های گوژپشت، کوسه‌های نهنگ و پلانکتون‌های درخشش دریایی را به هم می‌زند.

متأسفانه، بقیه «بچه‌های دریا» چندان واضح نیست. رابطه روکا و اومی از یک داستان معمولی ماهی خارج از آب - او بلد نیست چطور بستنی بخورد، درست مثل مورک به میندی اش! - به یک داستان فضایی به بلوغ رسیده که تنها پس از یک پیرزن به پایان می رسد. در یک قایق صریحاً به روکا توصیه می کند که «فضای بیرونی و انسانیت شبیه هم هستند. ما از همین ماده ساخته شده ایم. بنابراین، ما بیش از حد مشابه هستیم.» در این نور دوستدار سنگ، به نظر می رسد روکا و اومی دو بخش از یک کل بازیابی تعادل هستند، همانطور که زیست شناس دریایی درخشان، اما منزوی آنگلید (وین موریساکی) پیشنهاد می کند: «این جهان با یک تعادل کنار هم نگه داشته شده است. همه چیز را می توان از دو منظر مشاهده کرد.» خوب، مطمئنا، اما دقیقاً چگونه شهاب سنگ های مرموز ("به شکم خود دست بزنید تا آن را به او بدهید") و پیشگویی عرفانی - "باد خاطرات اقیانوس ها را در خود نگه می دارد" - مضامین همدلی جهانی را منتقل می کند، چه رسد به ارائه یک پایه عاطفی معتبر برای یک انیمیشن درام جووی؟

مانند بسیاری از اقتباس‌های مانگای بلند، «بچه‌های دریا» زمانی کمتر متقاعدکننده است که مبتنی بر دیالوگ‌های توضیحی باشد. طرح بسیار زیاد است، و زمان کافی برای جمع کردن همه چیز وجود ندارد، که اهمیت دادن به اتفاقاتی که برای روکا و همراهانش می‌افتد را سخت می‌کند. او زمانی که تحت تأثیر احساساتش قرار می گیرد، بسیار قابل ربط است، مانند صحنه های اولیه ای که از مدرسه اش با صدای بلند فرار می کند: دوربین او را در حالی که به سمت مدرسه می دود دنبال می کند، و از میان خیابان های نازک رگ عنکبوتی اطراف مدرسه اش. روکا ناراحت است، بنابراین به نظر می رسد که دنیای او همچنان در حال دویدن گسترش می یابد ... اما سپس به سمت ما حرکت می کند و به جلو می رود. بعد از سقوط رکا آرام است، به جز صدای نیمه آه و نیمه گریه او. دوربین جابه‌جا می‌شود، حالا وقتی بلند می‌شود، بالای سرش می‌رود و قطاری را می‌بینیم که از زیر پلی که روی آن فرو ریخته می‌گذرد. شینجی کیمورا، مدیر هنری و کنیچیرو آکیموتو، مدیر CGI، به خاطر استفاده از سبک ترومپ لوئیل برای ایجاد توهم عمق روانی به روکا، همه ستایش می‌کنیم.

اما فقط گاهی. «بچه‌های دریا» بسیار زیباست، اما به‌عنوان یک اثر مستقل به‌کار نمی‌آید. طرفداران مانگای ایگاراشی ممکن است از خود لذت ببرند، اما توصیه کردن فیلمی که یک پیروزی طراحی هنری بر جلوه‌های احشایی باشد، سخت است. جهان ممکن است در واقع با دیدگاه‌های دوئل در کنار هم نگه داشته شود، اما تنها چیزی که در مورد «بچه‌های دریا» سازگار است، ناهماهنگی آن است.

+ نوشته شده در  دوشنبه 18 بهمن 1400ساعت 13:57  توسط المیرا   بازدید 192 برچسب ها: فیلم انیمیشن,

روی ماه

فیلم "Over the Moon" نتفلیکس داستان دختری است که به سطح ماه می رود و یک قلعه دیزنی، یک شاهزاده خانم دیزنی و حتی یک شخصیت اولاف را پیدا می کند. من اغراق می کنم، اما نه زیاد. این فیلم کودکان است که به قدری آشکارا از دیگر آثار پرمخاطب جدا می شود که هرگز شخصیتی برای خود ایجاد نمی کند. بخش‌هایی از آن لطیف و صمیمانه است، اما «روی ماه» بیش‌فعالی را با اقداماتی که حواس‌پرتی و پر سر و صدا هستند اشتباه می‌گیرد، در حالی که دلیلی برای این کار وجود ندارد. نتفلیکس در سال گذشته بی سر و صدا پروژه های انیمیشنی جالبی مانند «کلاوس» و «ویلوبیز» را توسعه داده است، اما واضح است که آنها نیز از پخش نادرست انیمیشن مصون نیستند.

شاید ارتباط دیزنی در اینجا بسیار آشکار به نظر می رسد زیرا «بر فراز ماه» توسط بخش مهمی از میراث دیزنی کارگردانی شده است. رزومه گلن کین به کاراکترهای «نجات‌کنندگان» برمی‌گردد و او در تیم رنسانس شامل «پری دریایی کوچک»، «زیبایی و هیولا» و «علاءالدین» حضور داشت. (او همچنین فیلم کوتاه برنده اسکار «بسکتبال عزیز» را کارگردانی کرد). او در اینجا بر اساس فیلمنامه ای از آدری ولز فقید ("The Hate U Give") کار می کند که فیلم به او تقدیم شده است، و او میراثی از تجربه حرفه ای را به ارمغان می آورد، اما تقریباً احساس می شود که تاریخ در "Over the Moon" نتیجه معکوس می دهد. ” بسیاری از این به نظر می رسد برای تقلید از چیزی که قبلاً کار می کرد محاسبه شده است، فاقد خودانگیختگی و هنرمندانه یک انیمیشن عالی.

فی فی (کتی آنگ) دختری است که غم و اندوه وحشتناک از دست دادن مادرش را در سنین پایین متحمل می شود. چهار سال بعد، پدرش (جان چو) نقل مکان کرد و در فکر ازدواج مجدد است و فی فی را برای یک حلقه فرستاد. او هنوز از دست دادن مادرش را پردازش نکرده است و اکنون از او خواسته می شود تا به همراه یک برادر ناتنی بالقوه آزاردهنده از یک زن دیگر در این نقش استقبال کند. فی فی وحشت می کند و تصمیم می گیرد اساساً افسانه مورد علاقه مادرش درباره الهه ماه را که در آنجا منتظر بازگشت عشق گم شده اش است، کشف کند. او موشکی می‌سازد و به سمت ستاره‌ها بلند می‌شود و به دنیای جادویی از اژدهاهای مفید و موجودات درخشان که از سنت چینی ماه یا جشنواره نیمه پاییز الهام گرفته‌اند، فرو می‌رود. از نظر بصری، این یک سفر فضایی است که توسط شخصی روی یک آبنبات خم کن انبوه تصور می شود که با رنگ های پر جنب و جوش تر از آنچه معمولاً در گوی خاکستری می بینیم پاشیده شده است.

وقتی فی فی به ماه می رسد، چانگی افسانه ای (فیلیپا سو از شهرت «همیلتون») را می یابد، اما او دقیقاً استقبال نمی کند. قهرمان ما با اصرار بر اینکه فی فی باید برای او هدیه ای بیاورد، به یک جستجو فرستاده می شود - هدیه مرموز را پیدا کنید، که برای اثبات وجود Chang'e با یک عکس مبادله می شود. اگر فی فی بتواند نشان دهد که افسانه زنی که قرن ها منتظر بازگشت عشقش است حقیقت دارد، شاید پدر کمی بیشتر منتظر بماند تا مادر فی فی را جایگزین کند. شخصیتی به نام گوبی (کن جونگ) در کنار فی فی قرار می گیرد که انگار یکی فریاد می زد "به من اولاف بده!" در یک جلسه تولید و این نتیجه بود.

تا زمانی که انیمیشن کودکان وجود داشته است، از آن برای مقابله با نحوه پردازش غم و اندوه کودکان استفاده شده است. این یکی از بزرگ‌ترین تغییراتی است که یک کودک می‌تواند با آن روبرو شود و بهترین سرگرمی‌های خانوادگی بدون صحبت کردن با جوانان به آن می‌پردازد. «بر فراز ماه» دقیقاً کم حرف نیست، اما هر فرصتی که پیدا می‌کند مضامین جدی‌اش را به هم می‌ریزد. موسیقی به طور کلی فراموش شدنی است، اگرچه آهنگی نزدیک به پایان که مستقیماً به ضرر می پردازد به راحتی قدرتمندترین فیلم در فیلم است، زیرا این اولین بار است که فیلم احساس می کند آرام می شود و به جای پرتاب کردن رنگ های زرق و برق دار با آنچه که باید در موردش می بود، روبرو می شود. دنبال کردن داستان سرایی کسل کننده. لطافتی در برخی ضرب‌ها وجود دارد که نزدیک به این نتیجه‌گیری می‌شود که آدم آرزو می‌کند به جای اینکه فقط خودش را از میان ستاره‌ها بگذراند، بقیه فیلم به آن متمایل می‌شد.

همچنین کمکی نمی‌کند که بصری‌های «Over the Moon» آنقدر صیقلی و ظریف باشد که بیشتر شبیه یک بازی ویدیویی باشد تا انیمیشن سینمایی که در آزمون زمان مقاومت می‌کند. این پر از رنگ است اما در جزئیات واقعی نازک است. این تفاوت فاحش بین چیزی است که سعی می‌کند بچه‌ها را با حرکت مداوم بی‌حس کند و چیزی که به مخاطبان جوانش اعتماد می‌کند تا نیمه راه با آنها ملاقات کند. طبیعی است که مقایسه کردن چیزی با استودیو گیبلی کمی غیرمنصفانه است، اما آنها استودیویی هستند که قبلاً با غم و اندوه و اسطوره های شاهزاده خانم سروکار داشته اند و این کار را به گونه ای انجام داده اند که هرگز انسانیت نهفته در همه کارهایشان را پنهان نمی کند. این چیزی است که در اینجا گم شده است.

تماشای یک موزیکال متحرک درباره دختری که در غم از دست دادن مادرش غمگین است، ممکن است کمی عجیب باشد. به خصوص برای خانواده هایی که در سال 2020 با این همه درد و اندوه دست و پنجه نرم می کنند، «بر فراز ماه» می تواند نوعی افسانه باشد که برای کمک به پردازش ناگفته های زندگی شان به آن نیاز دارند. اما بهترین افسانه ها در قلب و ذهن باقی می مانند. این یکی هرگز از چشمانش نمیگذرد.

+ نوشته شده در  دوشنبه 18 بهمن 1400ساعت 13:51  توسط المیرا   بازدید 198 برچسب ها: فیلم انیمیشن,

ولف واکرز

Cartoon Saloon، استودیو سازنده «راز کلز»، «آواز دریا» و «نان‌آور» امسال با بهترین فیلمشان بازمی‌گردند، ماجرایی هیجان‌انگیز، غنایی و شگفت‌انگیز به نام فیلم کودکان ولف واکرز. این اثر زیبا بازتابی از هنرهای دیگر از افسانه‌های کلاسیک گرفته تا فیلم‌های استودیو گیبلی درباره رابطه انسان با طبیعت مانند «شاهزاده مونونوکه» دارد، اما صدای قوی و قدرتمند خود را نیز توسعه می‌دهد. با بافتی که به ندرت به سرگرمی های خانوادگی اجازه داده می شود و حتی از نظر بصری جاه طلبانه تر از فیلم های دیگر کارتون سالون است، این یک فیلم خاص است.

داستان "Wolfwalkers" در سال 1650 در پس زمینه استعمار انگلیس در ایرلند اتفاق می افتد. الیور کرامول شکارچی به نام بیل گودفلو (شان بین) را به یک پاسگاه دورافتاده می فرستد که با رشد شهر در جنگل های اطراف، شاهد حملات گرگ ها بوده است. وظیفه بیل شکار و کشتن گرگ‌ها است، اما دخترش رابین (آنر کنافسی) از اینکه در شهری که واقعاً پدر یا او را نمی‌خواهد در آنجا رها شود، ناامید می‌شود تا در وظایف روزانه‌اش به او ملحق شود. لازم به یادآوری است که رابین نیز یک خارجی است، پدرش به گونه ای مجبور به انجام وظیفه می شود که او را هدف تمسخر بچه های محلی قرار می دهد.

رابین مخفیانه دور می‌شود و پدرش را به جنگل تعقیب می‌کند و متوجه می‌شود که افسانه‌هایی که در شهر یک گرگ‌واکر گفته می‌شود درست است. او با مِب (اوا ویتاکر)، دختری که در حالی که مِبِ انسان در خواب است، شکل گرگی مستقل از او دارد، ملاقات می کند. او همچنین دارای قدرت شفابخشی و کنترل بر دسته گرگ های شرور است که مردم را عذاب می دهد. مبه منتظر است تا مادرش از حالت گرگ بازگردد، به این امید که پس از آن گله را به مکان امن تری هدایت کند.

Wolfwalkersتقریباً به‌طور کامل از طریق انیمیشن‌های دست‌کشی که بیشتر از آنچه مخاطبان مدرن از کارتون‌ها انتظار دارند، بازتاب هنر آبرنگی است که جان گرفته است، آشکار می‌شود. این زیبایی مسحور کننده با توجه بسیار دقیق به جزئیات دارد. رنگ ها در سراسر صفحه پخش می شوند و جزئیات خط گاهی اوقات به نظر می رسد که به طور هدفمند توجه را به این واقعیت جلب می کند که کسی این را کشیده است. انیمیشن گاهی اوقات احساس می کند که به دنبال کمال از نظر CGI و جزئیات است، اما چیزی که من در مورد ظاهر "Wolfwalkers" دوست دارم این بود که چقدر به من یادآوری کرد که هنرمندان انسان آن را خلق کرده اند. می توانید شور و شوق هنر را در هر قاب احساس کنید، برخی از آنها به اندازه کافی چشمگیر هستند که به دیوار آویزان شوند. از نظر بصری، این یکی از انیمیشن‌های مورد علاقه من در مدت زمان بسیار طولانی است، و یادآور زمان‌های دیگری بود که از زیبایی یک اثر انیمیشنی مانند "Spirited Away" یا "The Tale of the Princes Kaguya" شگفت زده شده بودم.

با این زبان بصری زیبا، تام مور و راس استوارت آنچه را که «سه‌گانه فولکلور ایرلندی» نامیده می‌شود را با داستانی پر از ماجرا و تنش کامل می‌کنند. این یک افسانه محتاطانه و محتاطانه مانند آنچه مردم معمولاً از آن ژانر انتظار دارند نیست. این واقعاً یک فیلم اکشن است زیرا رابین و مب به دنبال نجات یک روش زندگی و حفظ امنیت مردم خود هستند. و البته لایه‌هایی از زیرمجموعه در مورد توانمندسازی، استعمار، و رابطه انسان با طبیعت مادر وجود دارد. این نوع فیلمی است که می‌توانید با فرزندانتان قدردانی کنید، به گونه‌ای که جرقه‌ای برای گفت‌وگو درباره مضامین و هنر ایجاد کند. در هر فریم چیزهای زیادی در جریان است.

اگر نقصی در «Wolfwalkers» وجود داشته باشد، آن طول است. احساس می کنم شاهکاری از یک فیلم 95 دقیقه ای در این فیلم 105 دقیقه ای مدفون شده است. برخی از صحنه ها کمی طولانی است و برخی از ایده ها یک بار بیش از حد تکرار می شوند. در حالی که فیلم به دلیل لذت تجربه آن چندان طولانی نیست، من احساس می‌کنم که می‌توانست کمی سخت‌تر شود و شاید یک کلاسیک فوری باشد.

واضح است که این یک شکایت جزئی است و من احساس می‌کنم هر مشکلی که با «Wolfwalkers» داشتم با تماشای دوم و سوم محو می‌شود. و بیش از بسیاری از فیلم هایی که در سال 2020 دیده ام، این فیلمی است که می دانم دوباره آن را تماشا خواهم کرد. من در مقاطع مختلف زندگی ام به فیلم های استودیو گیبلی برمی گردم و از بهترین آنها چیزهای متفاوتی می گیرم. من احساس می‌کنم که «گرگ‌واکرها» قدرت ماندگاری مشابهی خواهند داشت و در دوران کودکی، بزرگسالی و پیری با انرژی متفاوتی بازی می‌کنند. هنر بزرگ این توانایی را دارد.

+ نوشته شده در  دوشنبه 18 بهمن 1400ساعت 13:46  توسط المیرا   بازدید 186 برچسب ها: فیلم انیمیشن,

اسکوب!

شاید مثبت ترین نتیجه ای که می تواند از موافقت با تماشای فیلم کودکان «اسکوب» حاصل شود. با فرزندانتان این است که ممکن است آنها را ترغیب کند تا درباره اساطیر یونان بیشتر بیاموزند. در این زمان‌های تاریک و پر دردسر، یافتن پرتوهای نور خورشید در هر کجا که می‌توانید مهم است.

در غیر این صورت، "اسکوب!" مجموعه ای دیوانه وار از کیچ یکپارچهسازی با سیستمعامل و ارجاعات تصادفی فرهنگ پاپ، از جمله یکی از چهره های مشهور واقعاً سخت (و عجیب). اثر شش نفری که فیلمنامه و/یا تیتراژ داستان را به اشتراک می گذارند، داستانی گیج کننده و پیچیده برای یک کارتون صبح شنبه کاملاً ساده است، کاری که در 50 سال گذشته به اشکال مختلف وجود داشته است.

یک دسته از نوجوانان و یک سگ سخنگو معماها را حل می کنند. همیشه، مرد بد پشت این طرح، کسی است که از قبل می‌شناسند، با نقاب مبدل - و اگر آن بچه‌های مداخله‌گر نبودند، از آن فرار می‌کرد. فیلمی از کارگردان تونی سروون، کهنه‌کار انیمیشن با هزاران تجربه در دنیای هانا-باربرا، می‌داند که بزرگسالان (و احتمالاً تعداد زیادی از بینندگان جوان‌تر) از قبل از این ضرب‌ها و ترانه‌های آشنا آگاه هستند و با تخم‌مرغ‌های عید پاک و متا سرگرم می‌شوند. گگ های خود ارجاعی. ایجاد این جهان با رنگ های پر جنب و جوش و انرژی پر جنب و جوش در واقع آن را در بالای صفحه بسیار جذاب می کند. زمانی است که طرح اصلی در آن شروع می شود که همه چیز به هم می ریزد.

زمانی شروع می‌کنیم که شگی پسری است (با صدای ایین آرمیتاژ، ستاره «شلدون جوان») که در ساحل ونیز می‌گذرد، علی‌رغم آب‌وهوای زیبا، به دلیل اینکه دوستی ندارد، ناامید است. روشی که او با یک توله سگ گمراه و ولگرد اسکوبی دوبی ملاقات می کند و نام آن را به شکلی سرگرم کننده می نامد، واقعاً شیرین و دلچسب است، و بیشتر از حال و هوای ملایم و معتبر از لحاظ احساسی در این صحنه های اولیه استقبال می شد. ما همچنین می بینیم که شگی و اسکوبی با بچه هایی که با آنها Mystery Inc. را تشکیل می دهند ارتباط برقرار می کنند و زوزه هایی از شخصیت هایی را که همه آنها در نهایت جعل خواهند کرد را آشکار می کنند: فرد شجاع، ولما باهوش و دافنه وقیح، با شگی عصبی و به طرز شیرینی متزلزل. گریت دین با تردید عقب را بالا می آورد. (پس از ملاقات در شب هالووین، همه آنها به یکدیگر قول می دهند که عادت به ورود به خانه های تاریک و خزنده نکنند. مطمئناً.)

اما سرگرمی بی‌نظیر شروع تیم جای خود را به شیطنت‌های سرسام‌آور و بی‌وقفه می‌دهد، زیرا آنها به بزرگسالان جوان تبدیل می‌شوند و به معمای اصلی فیلم می‌پردازند. "اسکوب!" در زمان حال اتفاق می‌افتد، با تمام فناوری‌ها و امکاناتی که در اختیار دارد، اما نوجوانان به اخلاق شیک فرنچایز پایبند هستند، تا لباس‌هایشان، تعجب‌های گاه به گاه «جینکی‌ها!» و ماشین اسرارآمیز ون فرد با موتور گل‌های نابهنگام رانندگی می‌کند. صداپیشه افسانه‌ای فرانک ولکر - صدای اصلی فرد - سال‌هاست که نقش اسکوبی دو را بازی می‌کند و اینجا نیز این کار را انجام می‌دهد. ویل فورته (شگی)، جینا رودریگز (ولما)، آماندا سیفرید (دافنه) و زک افرون (فرد) که به طور ایده‌آل انتخاب شده‌اند، گروه بازیگران صداپیشه‌ای را رهبری می‌کنند که به طور فزاینده‌ای برای جذاب کردن این مطالب تلاش می‌کنند.

ماجراجویی واقعی آنها با ابرقهرمان بیهوده و بیهوده Blue Falcon (مارک والبرگ) آنقدرها هم جذاب نیست. شگی و اسکوبی توسط این مرد خوب به خدمت گرفته می‌شوند تا مرد بد دیک داستاردلی (جیسون آیزاکس) را شکست دهند، کسی که می‌خواهد قفل دنیای اموات را باز کند و سگ شکاری سه سر سربروس را بر روی توده‌های ناآگاه رها کند. گربه ترسناک اسکوبی دو - به عنوان یک سگ - کلید نقشه شرور و همچنین متوقف کردن او است.

همه چیز بیهوده، بیش از حد شلوغ است. پسر 10 ساله من - که قبلاً آنقدر طرفدار بود که بازی ویدیویی قدیمی "Scooby-Doo and the Mystery of the Castle" را با جوی استیکی به شکل ماشین رمز و راز بازی کرده است - تقریباً در نیمه راه بدون هیچ چیزی به سمت من برگشت و گفت. : "صادقانه؟ وقتی آنها کوچکتر بودند، آن را بیشتر دوست داشتم.» و ما حتی به میان‌آهنگ «بمب‌ها بر فراز بغداد» از Outkast یا مسیر انحرافی عظیم برای معرفی یک کراس اوور Hanna-Barbera که شامل مسابقه‌ای به سبک گلادیاتور با کاپیتان Caveman (با صدای تریسی مورگان) بود، نرسیده بودیم.

"اسکوب!" هم پیچ و تاب می خورد و هم دیوانه وار در هم می پیچد. همزمان پیچیده و در عین حال بیش از حد ساده است. و با برخی از حیرت‌انگیزترین تنبل‌ترین نوشته‌هایی که تا به حال دیده‌اید، از تصمیم‌های جدی برای شخصیت‌ها خلاص می‌شود. همین کافی است که شما را وادار کند فریاد بزنید "زوینک!" در صفحه - و همچنین برخی از کلمات انتخابی دیگر.

+ نوشته شده در  دوشنبه 18 بهمن 1400ساعت 13:43  توسط المیرا   بازدید 209 برچسب ها: فیلم انیمیشن,

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی؛ سوپراستار بین‌المللی سینمای ایران

انتخاب ۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی در میان کارنامه پربار این بازیگر جنجالی و البته با استعداد سینمای ایران اصلا کار راحتی نیست. حتی با در نظر گرفتن اینکه تعدادی از برترین نقش‌آفرینی‌های شهاب حسینی اصلا در مدیوم سینما انجام نشده، باز هم انتخاب ده فیلم سینمایی برتر شهاب حسینی چالش‌برانگیز محسوب می‌شود و احتمال اینکه لیست تهیه شده از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، وجود دارد. شهاب حسینی بازیگری با چهره خاص، فیزیک مناسب و البته صدای جذاب است که با انتخاب‌های هوشمندانه و با تکیه بر استعداد ذاتی خود، پله‌های ترقی را از نقش‌های کوچک و کم‌‌ریسک به مقصد معتبرترین جایزه بازیگری جهان با نلاشی خستگی ناپذیر طی کرد. شهاب حسینی رسالتی را که عزت‌الله انتظامی به عنوان بازیگر بین‌المللی با بازی در فیلم «گاو» در سینمای ایران آغاز کرد با دریافت جایزیه بازیگری جشنواره فیلم کن به اوج رساند. در ادامه با ما همراه باشید تا در مورد شهاب حسینی و بهترین فیلم‌های او بیشتر بخوانیم!

بیوگرافی شهاب حسینی

سیدشهاب‌الدین حسینی تنکابنی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، خواننده، فیلم‌ساز و مجری شناخته شده کشورمان است که در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ به عنوان نخستین فرزند خانواده در تهران متولد شد. شهاب حسینی پس از سپری کردن چند سال از کودکی خود در خرم آباد به تهران باز می‌گردد و سپس در رشته روانشناسی در دانشگاه تهران مشغول تحصیل می‌شود. رشته‌ای که نیمه کاره به قصد مهاجرت به کانادا رها می‌شود، اما نقش مهمی در شروع زندگی هنری شهاب حسینی دارد. او در دانشگاه به سمت تئاتر دانشجویی کشیده می‌شود و سپس با گویندگی در رادیو و مجری‌گری در تلویزیون رسما کار خود را در حوزه هنر آغاز می‌کند. اولین فعالیت شهاب حسینی در مقام بازیگر به ایفای نقشی کوتاه در سریال پس از باران برمی‌گردد که برایش تبدیل به سکوی پرتاب مناسبی شد تا دیده شود و فرصت‌های لازم برای اثبات خود را بیابد.

شهاب حسینی در ادامه در سریال‌های «پلیس جوان» ( ۱۳۸۰ )، «تب سرد» (۱۳۸۲) ، «مدار صفر درجه» ( ۱۳۸۵ )، «شوق پرواز» ( ۱۳۸۸ ) و همچنین در فیلم‌های «واکنش پنجم»، «شمعی در باد»، «رستگاری در هشت و بیست دقیقه»، «محیا» و «دل شکسته» قاب تلویزیون و سینمای دهه ۸۰ را از آن خود کرد و به عنوان یک بازیگر مطرح در کلاس اول بازیگری سینمای ایران جایگاه خود را مستحکم کرد به طوری که در نظرسنجی برنامه «هفت» به عنوان بهترین بازیگر این دهه شناخته شد. با نگاهی گذرا به نقش‌های مختلف و فیلم‌های شهاب حسینی متوجه علم و اشراف او به متدها و سبک‌های مختلف بازیگری او می‌شویم که ریشه در تئاتری بودن او دارد و همین مسئله به او کمک کرده که به فهرستی بلندبالا از انواع جوایز و افتخارات داخلی و بین‌المللی دست پیدا کند و از این نظر در سینمای ایران کم نظیر باشد. اما در ادامه سعی می‌کنیم نگاهی گذرا به بهترین فیلم‌های سینمایی شهاب حسینی بیاندازیم.

 ‏۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی که حتما باید دید!

 ‏محیا

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

 ‏تقریبا همه بازیگرها فیلم‌های ضعیفی در کارنامه خود دارند. نکته اینجاست که این کابوس برای برخی تبدیل به یک لکه تاریک در رزومه آنها می‌شود، اما برخی با تیزهوشی ازین موقعیت استفاده می‌کنند و خود در جایگاه نقطه قوت فیلم قرار می‌گیرند. «محیا» به کارگردانی و نویسندگی اکبر خواجوی فیلمی ضعیف است که به واسطه‌ی بازی شهاب حسینی زنده است. فیلمی که اولین جایزه‌ی او یعنی دیپلم افتخار را از جشنواره فجر بعد از دو بار کاندیدا شدن در این رویداد سینمایی برای او به همراه داشت. محیا داستانی عاشقانه بر سر راه جاوید است که برای پیش بردن آن مشکلاتی وجود دارد که خارج از چهارچوب‌های اوست و او را در شرایطی غیرقابل تحمل و سخت قرار می‌دهد.

 ‏سال ساخت۱۳۸۶ / ۱۰۴ دقیقه / درام عاشقانه / نمره کاربران نماوا ۹۰ ٪

تماشای فیلم محیا در نماوا

 ‏پرسه در مه

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

 ‏«پرسه در مه» سومین فیلم کارگردان شناخته شده سینما، بهرام توکلی است که در آن شهاب حسینی و لیلا حاتمی به ایفای نقش می‌پردازند. «پرسه در مه» داستان ازدواج ناموفق دو هنرمند به نام‌های امین و رویا است که با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شوند و این مسیر، کار، زندگی مشترک و حتی سلامت روانی آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. ایفای نقش هنرمندی دیوانه همراه با پیچیدگی‌ها و مدت‌زمان حضور طولانی در روایت، گره بزرگی بود که شهاب حسینی با موفقیت آنرا باز کرد.

 ‏سال ساخت ۱۳۸۸ / ۷۹ دقیقه / ملودرام فلسفی / نمره کاربران گوگل ۸۹٪

 ‏دل شکسته

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

‏«دل شکسته» یک داستان ساده سوار بر کلیشه است که شاید چنگی به دل مخاطبان خاص سینما نزند، اما مردمی بودن آن و همچنین نقش به یاد ماندنی و لطیف شهاب حسینی ما را بر آن داشت که از این فیلم علی روئین‌تن در این لیست یاد کنیم . شهاب حسینی در این فیلم با خسرو شکیبایی هم‌بازی می‌شود. «دل شکسته» داستان آشنایی دو جوان از دو خانواده مختلف است که به تقابل دو فرهنگ و در نهایت رسیدن به یک نقطه تلاقی دلنشین و البته آرمانی منجر می‌شود.

سال ساخت ۱۳۸۷ / ۱۰۳ دقیقه / درام‌ عاشقانه /نمره کاربران نماوا ۹۴٪

تماشای فیلم دل شکسته در نماوا

 ‏واکنش پنجم

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

«واکنش پنجم» را می‌توانیم اولین حضور جدی شهاب حسینی جوان در عرصه سینما بنامیم. شهاب حسینی در این فیلم به کارگردانی تهمینه میلانی و در کنار جمشید هاشم‌پور ستاره سینمای ایران، یکی از ماندگارترین نقش‌های کارنامه حرفه‌ای خود را ثبت کرد. شخصیت کاریزماتیکی که با بیان و سیمای خاص شهاب حسینی توجه منتقدان را به خود جلب کرد و نوید حضور یک استعداد جدید در سینمای ایران را داد. «واکنش پنجم» داستان فرشته (نیکی کریمی) عروس حاج صفدر است که طی یک سانحه، شوهر خود را از دست می‌دهد و جایگاه‌اش به عنوان مادر به خطر می‌افتد…

 ‏سال ساخت ۱۳۸۱ / ۱۰۷ دقیقه / خانوادگی اجتماعی / نمره کابران گوگل ۸۶٪

سوپر استار

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

«‏سوپر استار» دومین همکاری شهاب حسینی و تهمینه میلانی بود که اولین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره بین‌المللی فیلم فجر را برای او به همراه داشت. البته او در این سال فیلم «درباره الی…» را هم در جشنواره داشت که برای بازی در ای فیلم تقدیر شد. داستان «سوپر استار» درباره کوروش زند یک آدم خوشگذران و غرق در دنیا و شهرت است که ناگهان متوجه دختری می‌شود که سعی در نزدیک شدن به او دارد. دختری که ادعا می‌کند فرزند اوست… شهاب حسینی آن روزها هم سوپراستاری در همان ابعاد بود البته با شخصیتی خانواده‌دوست و متضاد کاراکتر این نقش! کوروش بیشتر شبیه شخصیتی بود که بعدها در «شهرزاد» به صورت قباد به تماشاگر عرضه شد که البته در آنجا نیز در جذب مخاطب موفق بود.

 سال ساخت ۱۳۸۷ / ۱۰۷ دقیقه / خانوادگی اجتماعی

 برادرم خسرو

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

«برادرم خسرو» به کارگردانی احسان بیگلری را می‌توانیم یکی از متفاوت‌ترین بازی‌‌های شهاب حسینی محسوب کنیم. این فیلم داستان یک بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی است که به دلایلی مجبور می‌شود برهه‌ای از زمان را در خانه برادر خود سپری کند؛ این رویارویی موجب برجسته شدن اختلافات و به‌وجود آمدن کشمکش‌هایی میان دو برادر می‌شود؛ در نتیجه این درگیری‌ها توانایی تماشاگر در تشخیص فرد بیمار و سالم به چالش کشیده می‌شود. شهاب حسینی در نقش خسرو با اینکه مستعد یک بازی تیپیک و منفی است، اما شهاب حسینی با تجربه و هنرمندی کاراکتر خلق می‌کند و از مخاطب واکنش مثبت می‌گیرد، یعنی درست همان چیزی که کارگردان برای کامل کردن اثر خود می‌خواهد.

سال ساخت ۱۳۹۴ / ۹۰ دقیقه / اجتماعی / نمره کاربران گوگل ۹۶٪

 ‏حوض نقاشی

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

اگر به لیست آرای تماشاگران سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر نگاهی بیاندازیم در صدر این جدول نام «حوض نقاشی» مازیار میری را می‌بینیم. فیلمی در باب چالش‌های زندگی یک زوج کم‌توان ذهنی است که در تعامل با فرزندشان دچار مشکل می‌شوند. با توجه به اینکه موضوع فیلم تقریبا برای مخاطبان سینما تکراری است و نمونه‌های خارجی قوی‌تری مانند «من سم هستم» برای مقایسه و مشاهده وجود دارند می‌توان دلیل محبوبیت این فیلم سینمایی را بازی دو بازیگر کاردرست ، نگار جواهریان و شهاب حسینی دانست.

 ‏سال ساخت : ۱۳۹۱ / ۹۳ دقیقه / درام عاشقانه / نمره کاربران نماوا ۹۶٪

تماشای فیلم حوض نقاشی در نماوا

 ‏درباره الی

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

‏اگر اندکی از زاویه دید اسکاری‌ها به سینمای فرهادی دور شویم و مستقل از تب جوایز دریافتی به سینمای او نگاه کنیم؛ «درباره الی» همچنان بهترین اثر سینمای او محسوب میشود. این فیلم سینمایی درباره‌ی الی یک مربی مهد کودک است که به اصرار دوستان احمد راهی سفری به شمال می‌شود تا با احمد که تازه از آلمان به ایران آمده، آشنا شود. «درباره الی» با بازی‌های حساب‌شده، کارگردانی مدهوش کننده و آن پایان کم‌نظیر در تاریخ سینما که همچنان درباره آن می‌نویسند شروع یک همکاری بسیار سودمند برای شهاب حسینی بود. جدی‌ترین آثار رزومه شهاب حسینی با نام فرهادی گره خورده است. «درباره الی» برای شهاب حسینی اولین گام از یک پرش سه گام بود که به طلای جهانی بازیگری برای او ختم شد.

 سال ساخت ۱۳۸۷ / ۱۱۹ دقیقه / اجتماعی / نمره کاربران نماوا ۹۳٪ / IMDB : ۸

تماشای فیلم درباره الی در نماوا

 ‏جدایی نادر از سیمین

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

«جدایی نادر از سیمین» دومین همکاری شهاب حسینی بازیگر و اصغر فرهادی کارگردان بود. در «جدایی …» شهاب حسینی با یک بازی بسیار هوشمندانه، برون‌گرا و صد البته به اندازه، قویا جایگاه خود را به عنوان نقش مکمل حفظ می‌کند و اصلا میدان را برای پیمان معادی با آن بازی بی‌نظیر به عنوان نقش اول خالی نمی‌کند. شهاب حسینی در این فیلم از سینمای فرهادی نهایت استفاده را برای نشان دادن خود در عرصه بین‌الملل می‌برد و مهم‌ترین رخداد بین‌المللی تاریخ بازیگری ایران را پی‌ریزی می‌کند. داستان «جدایی …» داستان طلاق سیمین و نادر و زندگی فرزندشان ترمه است. نادر یک پدر مبتلا به آلزایمر دارد که به مراقبت احتیاج دارد و مجبور است برای مراقبت از او یک پرستار استخدام کند.

سال ساخت ۱۳۸۹ / ۱۲۳ دقیقه / درام ، اجتماعی / نمره کاربران گوگل ۹۱٪ / IMDB : ۸.۳

 ‏فروشنده

۱۰ فیلم برتر شهاب حسینی

‏«فروشنده» آخرین پرش بلند شهاب حسینی برای فتح قله بازیگری دنیا به پشتوانه فرهادی بود. برای درک پیچیدگی بازی شهاب حسینی باید نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر را خوانده باشید. شهاب حسینی این‌بار کاملا درونگرا یکی از به یادماندنی‌ترین معلم‌های تاریخ سینمای ایران را خلق می‌کند. معلمی که در اوقات خارج از مدرسه به بازیگری تئاتر ( نقش ویلی لومان در نمایش مرگ فروشنده) مشغول است و رخدادهای نمایشنامه‌ای که در آن بازی می‌کند خیلی اتفاقی سر از زندگی او در می‌آورند و سرانجام او را با نقشی که بازی می‌کند یعنی ویلی لومان در دنیای واقعی روبه‌رو می‌کند. عماد بدون شک پیچیده‌ترین نقش کل دوران بازیگری شهاب حسینی به شمار می‌آید که البته به درستی از پس آن برآمده و جایزه‌اش را نیز گرفته است!

 سال ساخت ۱۳۹۴ / ۱۲۵ دقیقه / درام ، اقتباسی / نمره کاربران گوگل ۸۶٪ / IMDB : ۷.۷

 ‏شهاب حسینی ؛ از خاک صحنه تا قله بازیگری

همانطور که گفته شد انتخاب ده فیلم برتر و یا سخت‌تر از آن ده نقش آفرینی برتر شهاب حسینی اصلا کار ساده‌ای نیست و ممکن است فیلم‌های زیادی به بهانه‌های مختلف از این لیست جا بمانند که واقعا ارزش دیدن دارند. برای مثال شهاب حسینی در فیلمی به کارگردانی خود با نام «ساکن طبقه وسط» قدرت بازیگری خود را به رخ می‌کشد و ۳۸ نقش متفاوت را در یک اثر سینمایی زنده می‌کند. و از این حیث خود دارای یک رکورد است. همچنین فیلم‌هایی همانند «مست عشق» و یا «خانه پدری» را داریم که یا هنوز اکران نشده‌اند و یا اکران آنها متوقف شده؛ یا مواردی در مدیوم‌های دیگر همچون فیلم تئاتر «اعتراف» یا برای مثال بازی شهاب حسینی در مجموعه «شهرزاد» که اصلا قابل چشم‌پوشی نیست؛ اما چه کنیم که «شهرزاد» سریال است و «اعتراف» تئاتر و ما به دنبال فیلم!

باری کارنامه کاری شهاب حسینی فیلم های سینمایی ضعیف، متوسط و خوب کم ندارد و حتی در سایر عرصه‌ها مانند مجری‌گری ، تهیه‌کنندگی و کارگردانی نیز همچنان در این میدان‌ها قدم می‌زند و کسب تجربه می‌کند، ولی آنچه که مورد اطمینان است، این است که دوران حرفه‌ای او هنوز تمام نشده و ما هنوز برای دیدن چهره شهاب حسینی بر پرده سینما فرصت داریم. اما تا آن روز برسد از آثار گذشته این هنرمند غافل نشوید و آنها را از راه‌های مختلف و از جمله سایت نماوا مرور کنید. کل کاری که لازم است انجام شود جستجوی نام شهاب حسینی یا فیلم های شهاب حسینی در پلتفرم نماوا و تماشا کردن است. مطمئن باشید این بازیگر هربار چیزی برای نشان دادن خواهد داشت.

+ نوشته شده در  چهارشنبه 13 بهمن 1400ساعت 18:00  توسط المیرا   بازدید 280 برچسب ها: